مقام زن در جهان ‏بینى اسلامى‏.

چکیده
خلاصه ای از مطالب متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ره در خصوص مقام زن در جهان بینی اسلامی و طرح شبهاتی در خصوص تحقیر زن و رد این شبهات.
تعداد کلمات: 1101/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه.

نویسنده: حمید حنائی نژاد
 

از جمله مسائلى که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه‏ گویان مجال نداده است که از پیش خود براى مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبناى این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفى کنند.محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست. در قرآن، هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر. قرآن همان طورى که در مواردى به شکل بیان قانون دستورالعمل معین مى‏کند در جاى دیگر وجود و هستى را تفسیر مى‏کند... از جمله مسائلى که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه‏ گویان مجال نداده است که از پیش خود براى مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبناى این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفى کنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را در باره زن بیان کرده است.

 

نظر قرآن در باره خلقت زن و مرد چیست؟!.

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن در باره خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسأله سرشت زن و مرد- که در سایر کتب مذهبى نیز مطرح است- توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتى مى‏داند یا دوسرشتى؛ قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى‏فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده ‏ایم.یعنى آیا زن و مرد داراى یک طینت و سرشت مى‏باشند و یا داراى دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى‏فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده ‏ایم. در قرآن از آنچه در بعضى از کتب مذهبى هست که زن از مایه‏اى پست‏تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلى و چپى داده ‏اند و گفته ‏اند که همسر آدمِ اوّل از عضوى از اعضاى طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبرى نیست. على هذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزى نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.


می گویند زن عنصر گناه است!!.

از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و وسوسه برمى‏خیزد، زن شیطان کوچک است. مى‏گویند در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شده ‏اند زنى در آن دخالت داشته است. مى‏گویند مرد در ذات خود از گناه مبرّاست و این زن است که مرد را به گناه مى‏ کشاند. مى‏گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمى‏یابد و فقط از طریق زن است که مردان را مى ‏فریبد؛ قرآن نه حوّا را به عنوان مسؤول اصلى معرفى مى‏کند و نه او را از حساب خارج مى‏کند. قرآن مى‏گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنى گزینید و از میوه ‏هاى آن بخورید. قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطان را به میان مى‏کشد ضمیرها را به شکل «تثنیه» مى ‏آورد.شیطان زن را وسوسه مى‏کند و زن مرد را. مى‏گویند آدمِ اوّل که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؛ شیطان حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده و لى هرگز نگفته که شیطان یا مار حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن نه حوّا را به عنوان مسؤول اصلى معرفى مى‏کند و نه او را از حساب خارج مى‏کند. قرآن مى‏گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنى گزینید و از میوه ‏هاى آن بخورید. قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطان را به میان مى‏کشد ضمیرها را به شکل «تثنیه» مى ‏آورد، مى‏گوید «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ‏»  [1] شیطان آن دو را وسوسه کرد «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ»  [2] شیطان آن دو را به فریب راهنمایى کرد «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ‏»  [3] یعنى شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمى‏ خواهد. به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایى دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرّا کرد.
 

بیشتر بخوانید: پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست!.


می گویند زن نمى‏ تواند به مقام قرب الهى آن‏طور که مردان مى‏ رسند برسد!!.

مى‏ گفتند زن به بهشت نمى‏رود، زن مقامات معنوى و الهى را نمى‏تواند طى کند، زن نمى‏ تواند به مقام قرب الهى آن‏طور که مردان مى ‏رسند برسد. قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى‏کند. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسى و عیسى در نهایت تجلیل یاد کرده است. قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى‏ کند.اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشایسته براى شوهرانشان ذکر مى‏کند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلیدى بوده است غفلت نکرده است. گویى قرآن خواسته است در داستانهاى خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید. قرآن در باره مادر موسى مى‏ گوید: ما به مادر موسى وحى فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامى که بر جان او بیمناک شدى او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به سوى تو باز پس خواهیم گردانید. قرآن در باره مریم، مادر عیسى، مى‏گوید: کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن مى‏گفتند و گفت و شنود مى‏کردند، از غیب براى او روزى مى‏رسید، کارش از لحاظ مقامات معنوى آن‏قدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده، او را پشت سر گذاشته بود، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود. در تاریخ خود اسلام زنان قدّیسه و عالیقدر فراوانند. کمتر مردى است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردى جز پیغمبر و على به پایه حضرت زهرا نمى‏ رسد.


حضرت زهرا  س  بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد.

حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد. اسلام در سیر من الخلق الى الحق یعنى در حرکت و مسافرت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتى که اسلام قائل است در سیر من الحق الى الخلق است، برتراند راسل مى ‏گوید: در همه آیینها نوعى بدبینى به علاقه جنسى یافت مى‏شود مگر در اسلام؛ اسلام از نظر مصالح اجتماعى حدود و مقرراتى براى این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمل مسؤولیت پیغامبرى است که مرد را براى این کار مناسب‏تر دانسته است... دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفى کرد و گفت: «مِنْ اخْلاقِ الْانْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ». پیغمبر اکرم مى‏ فرمود: من به سه چیز علاقه دارم: بوى خوش، زن، نماز. برتراند راسل مى‏گوید: در همه آیینها نوعى بدبینى به علاقه جنسى یافت مى‏شود مگر در اسلام؛ اسلام از نظر مصالح اجتماعى حدود و مقرراتى براى این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نظام حقوق زن در اسلام)، 1377ش، ج19، صص 130-134 با تلخیص).
 

پی نوشتها:
[1]. الاعراف: 20.
[2]. همان: 22.
[3]. همان: 21.

منبع: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم،1377ش.